امروز توی اوتوبان یادگار یه بیلبورد دیدم که روش این بیت از شعر سعدی نوشته شده بود " بنی آدم اعضای یکدیگرند" یاد این موضوع افتادم که انگار تصحیح و بررسی کرده بودن و به این نتیجه رسیده بودن که این بیت میبایست به این شکل باشه " بنی آدم اعضای یک پیکرند" منو به فکر فرو برد که آیا معنی شکل اولی (یکدیگرند) که به نظر فراگیر تر هست هم میتونه درست باشه! به این نتیجه رسیدم علاوه بر این که معنای جالبی نداره و با باقی شعر همخوان نیست یه مقدار هم یه جوریه. اعضای یکدیگر بودن برای من اینطوری تصویر میشه که مثلن پای من در بدن یکی دیگست و دست یکی در بدن من حالا با فرض اینکه دست من دست یکی دیگه باشه، یا من احساسش میکنم، یا اون یکی دیگه، یا هردو، که در حالت یک و دو این باعث بی قراری سایر اعضا (مجموع اعضای من و دیگری احتمالن) نمیشه. فقط در حالت سوم که هر دو همزمان حس کنیم برقرار میشه که اونم خیلی از تجربیات روزمره دوره و زیبا نمیشه.
اما اگر بگیم اعضای یک پیکرند خیلی منطقی تر به نظر میاد پیکر میتونه تشبیه یک جامعه باشه که ما اعضاش هستیم خیلی روون. و وقتی عضوی از جامعه به درد میاد مثلن در صورت جنگ، گرانی و ... کل جامعه متاثر میشه و اون کسی که از درد و رنج و محنت سایرین غمی نداره و استفاده هم میبره مثل مثلن کاسبان تحریم الان خودمون، خوب مسلمن نشاید که نامش نهند آدمی.